قصه ها و غصه های من

ساخت وبلاگ
سلاماحساس اینو دارم که صدام داره اکو میشه، انگار که توی یه دشت بزرگ دارم میگم سلام.. مثل صدای شازده کوچولو وقتی میگفت سلام، کسی اینجا نیست؟ دقیق نمیدونم که چی شد یادم افتاد وبلاگ دارم.. بعد از هزار سا قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magdalenao بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:59

به نام خداتقریبا هر هفته به اینجا فکر می‌کنم. به اینکه برگردم و دوباره بنویسم. میگم هر هفته چون تقریبا هفته‌ای یک بار میپکم :)) اما اینجا برام شده مثل دوستی که مدتهاس بهش سر نزدی و دیگه از یه جا به بعد روت نمیشه بهش سر بزنی.. صفحه رو باز می‌کنم که بنویسم.. ولی روم نمیشه.. میگم خب چی بگم؟؟اما حالا دیگه انگشت‌هام رو روی صفحه رها کردم تا خودشون بنویسن.. با وب قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magdalenao بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 6 فروردين 1397 ساعت: 0:02

به نام خدا چند وقته كه حس ميكنم دارم ديوونه ميشم ، يعني شدم..  همه ش احساس ميكنم كه احسان رو خيلي زود از دست ميدم.. از دست دادن به معناي بدش، براي هميشه. از خدا فقط همينو ميخوام كه يك روز هم بدون اون توي دنيا نباشم.. اين فكراي تلخ از كله م بيرون نميره.. خواب ميبينم مرده.. بعد بيدار ميشم انقدر گريه ميكنم كه تمام روزمون خراب ميشه.. الانم كه ميخواد يك هفته بره ماموريت.. دارم ديوونه ميشم.. همه ش به صورت فول اچ دي ميبينم كه هواپيما سقوط ميكنه و ... چند ماه پيش كه رفت اصفهان، دقيقا همين ترس رو داشتم.. تو اون يك ساعتي كه تو هواپيما بود خواب ديدم همه دنيا خالي شده، هيشكي نيست به دادم برسه.. بعد يادم ا قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : ديده,مرو,ميرود,نور, نویسنده : magdalenao بازدید : 65 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 4:48

به نام خدا

سلام :)

من برگشتم.. 

نیاز به بارسازی مغزی دارم.. خسته تر از اونی هستم که بتونم جایی به جز اینجا خودم رو درست کنم.. 

خوشحالم که اینجا رو دارم..

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 14:22  توسط ㋡  | 
قصه ها و غصه های من ...
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magdalenao بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 19:10

بهنامخدا سالپيشپنجمخرداددهدقيقهباهامتلفنيحرفزدوقرارشدهفتمخردادبريمبيرون،منمشكداشتمتولدشروتبريكبگميانه..  الانهمينكنارمخوابيده،خروپفميكنهوهنوزنميدونهبرايتولدشميخوامچيكاركنم.  سالپيشداشتمفكرميكردمبلخرهچيكاركنمبازندگيم،حالاانقدرغرقشدمتويزندگيكهگاهييادمميرهدقيقادارمچيكارميكنم. خردادسالپيشتبوتابانتخابكر قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magdalenao بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 19:10

به نام خدابالاخره بعد از مدتها به دامان دانشگاه بازگشتم!! و همين من رو برد به روزهايي كه زياد ميومدم وبلاگ. البته هفته اي يه بار سر ميزدم به استادم، اما عمده كارم توي خونه بود و هر هفته يا دو هفته يكبار گزارش مطالعاتم رو به استادم ميدادم و دعوا ميشدم :)) حالا ديگه بايد زياد بيام و كارم رو توي آزمايشگاه شروع كنم. امروز بالاخره اومدم و مواد اوليه م رو سفارش دادم. خريد از هر نوعش لذت بخشه. حتي اگه ماده شيميايي باشه :)))حالا هم نشستم يه گوشه تا موادم از راه برسن و بذارمشون تو كمد. احسان هم قراره بياد دنبالم و منتظرم ساعت تند تند بگذره :)ديگه تحمل دوريش خيلي خيلي قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : خود را شکسته هر که دل ما شکسته است, نویسنده : magdalenao بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 21:56

به نام خدايكي از مزاياي گشنگي و البته كم خوابي، افت كاركرد منطقي مغز و آغاز توهمه! مثلن من الان بشدت دارم روي اين نظريه كار ميكنم كه احسان و خونواده ش تبهكار يا آدمخوار هستن.. بعدش ميرسم به اينجا كه خب يني دوستمم نميدونه فاميلاي شوهرش جاني هستن؟ يني اونم در خطره؟بعد الان به اين نتيجه رسيدم كه دوستمم آدمخواره..اينا يه شبكه عظيم از تبهكاران خونخوار هستن و منم طعمه م!!! هار هار هار!وقتي تنها گيرم بيارن، يا همه شون با هم منو ميكشن و شام ميخورن، يا اينكه زندانيم ميكنن و شكنجه ميدن منو!! عاقا جدي ميگم اين فكرا مياد تو سرماااا :)) البته تو بگو احسان اصن واقعا خون قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magdalenao بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 20:40

به نام خدايوهاهاهاهاامروز به اولين مشكل با احسان برخورد كردم و ازش ناراحت شدم و يهو ديگه دلم نخواست باهاش حرف بزنم. البته بعدش يكي دو ساعت خوابيدم و تصميم گرفتم كه بيخيال بشم حالا ولي بعدا در كمال خونسردي باهاش حرف ميزنم.شما تا حالا كار پشتيبان قلمچي رو ديديد؟ باهاتون از مزاياي درس خوندن حرف ميزنه و پيگير اين هست كه ببينه ميخونيد يا نه. شكر خدا من در تمام دوره تحصيلم توي مدرسه با چنين پديده اي روبرو نشدم چون درسم خوب بود. توي دوره ليسانس اونقدر درسم بد بود و نفر آخر بودم كه حتي تلاش نميكردم از مقام آخر بيام يكي مونده به آخر.. حالا ارشد من نفر وسط مسطي هس قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : لوس و ننر به انگلیسی,لوس و ننر گلاب پاش,لوس و ننر,معنی لوس و ننر,دخترای لوس و ننر,لوس ننر,علی کریمی لوس و ننر, نویسنده : magdalenao بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 20:40

به نام خدا حس میکنم توی طوفان اتفاقات گیر افتادم و هنوز نتونستم بین خود قبلی  و خود جدیدم به توازن و تعادل برسم. یه جورایی خودم از خودم تعجب میکنم و همین افکارم رو بهم میریزه بعضی وقتا. وقتی به خودت میای و میبینی یه نفر شخصی ترین و خصوصی ترین مسائل تو رو الان میدونه، ادبیات بینتون عاشقانه و صمیمانه س در حالیکه قبلا همچین چیزی رو تجربه نکرده بودی، بهم میریزی خب.. ینی میگی عه الان این منم؟؟ اینی که سحر زودتر از خواب بیدار میشه تا مطمئن بشه طرف خواب نمیمونه، اینی که از دیر افطار کردن یکی دیگه غصه میخوره، اینی که همه ش داره ساعتای خواب طرف رو میشمره تا مطمئن قصه ها و غصه های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : بی تو آوارم و بر خویش, نویسنده : magdalenao بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 20:40

وقتي تو گوگل سرچ بزني كه

How to tie a tie

ميفهمي كه رسما كارت ساخته س :))))

قصه ها و غصه های من ...
ما را در سایت قصه ها و غصه های من دنبال می کنید

برچسب : همین دیگه, نویسنده : magdalenao بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 20:40